چشمانتان را ببندید و تصویر کودکی را به یاد بیاورید که در سوز سرد زمستان، تنها یک ژاکت به تن دارد و بدن ضعیفاش را در میان زبالهها خم کرده است. به چهرهاش که نگاه کنید، متوجه سن کم او خواهید شد. از کنار او رد میشوید، چشم این کودک به شما میافتد؛ آن هم در حالی که شما دست در دست کودک خود، در حال راهی کردن او به سمت مدرسه هستید. اما این تنها بخشی از تصویری که شما دیدهاید است.
در قسمت دیگر این داستان، تصور کنید در یک خانواده پنج نفره زندگی میکنید. با بدتر شدن شرایط اقتصادی، درآمد پدر دیگر کفاف خرجها را نمیدهد و کوچکترین عضو، که تنها هشت سال دارد؛ مجبور میشود به سراغ کار برود. این اتفاقها در حالی میافتد که در سال ۱۳۸۴، دولت آیین نامه محو بدترین اشکال کار را امضا کرده و متعهد به اجرای آن شده است. در این آیین نامه ۳۸ مورد و کار ذکر شده که زبالهگردی کودکان، کار در خیابانها و یا آبراههها جزوی از آنها است. در صورتی که طبق شواهد، همه بچهها در حال انجام این کارها هستند و هیچ گونه نظارتی نمیشود.
پرسش اینجاست چرا هیچگونه نظارتی روی مساله کودکان کار نیست؟ چرا طرحها و آییننامههایی که مطرح میشود، اجرا نمیشود؟ برای آیندهی این کودکان چه اتفاقی میافتد؟
روزنامه اینترنتی «فراز» ابعاد این موضوع را در گفتوگو با «طاهره پژوهش»، مدیرعامل انجمن حمایت از کودکان، بررسی کرده است.
طاهره پژوهش در ارتباط با وضعیت کودکان کار میگوید: «برای اینکه متوجه وضعیت کودکان کار شویم این موضوع محتاج یکسری پژوهشها و مستندات دقیق است. در واقع بتوانیم بگوییم وضعیت بدتر یا بهتر است. اما طبق مشاهداتمان در سطح خیابانها میتوانیم بگوییم شرایط بدتر شده است. در سالهای قبل که مساله کودکان کار مطرح میشد مساله کودکان در کارگاهها، خیابان و جاهای مختلف مطرح بود. اما متاسفانه در سالهای اخیر، کودکان به بدترین اشکال مختلف کار روی آوردند. یکی از این کارها زبالهگردی است که جدا از هر مشکل دیگری، بیشترین ضرر را برای سلامتشان دارد».
او ادامه میدهد: «مساله بعدی که مطرح میشود؛ سن کار کودک است که سال به سال در حال پایین آمدن است. برای مثال اگر زمانی یک کودک، با سن ۱۰ الی ۱۲ سال کار میکرد؛ اکنون مشاهده میکنیم یک کودک هفت الی هشت ساله نیز در حال کار است. هرچه شرایط اقتصادی بدتر میشود در واقع کودکان بیشتری در بازار کار دیده میشوند. در کشور ما همه چیز به شکل رها شده و بدون هیچ نظارتی در حال اجرا است. یکی از این مسائل هم، کودکان کار است.».
مدیرعامل پیشین انجمن حمایت از حقوق کودکان در ارتباط با وضعیت اعتیاد در کودکان گفت: «بر اساس مشاهداتمان میتوانیم بگوییم که وضعیت اعتیاد هم در کودکان بیشتر شده است. برای مثال، زمانی که ما در منطقه ۱۲ شوش کار میکردیم، افراد معتاد خیلی کم، مشاهده میشد؛ اما اکنون بر اساس مشاهدات ما، افراد معتاد، خانوادگی مینشینند. به چشم دیدهایم که در کوچه پس کوچههای ناصرخسرو، کودکان با پدر و مادر و یا افراد دیگر در حال مصرف مواد هستند. این یک وضعیت بسیار فجیع، بخاطر نداشتن برنامه برای کودکان است».
او ادامه داد: «وقتی موضوع کودکان را در برنامه توسعه میبرند؛ مجبور هستند برای آن بودجهای تعیین کنند. اما باید دید سهم کودکان در بودجه سالانه کشور چقدر است. در هیج کجا چیزی به چشم نمیخورد که بگویند، ما این سهم بودجه را برای بهبود شرایط کودکان کار کنار گذاشتهایم. تا وقتی برای کودکان سهمی در نظر گرفته نشود، شرایط همین است».
طاهره پژوهش، فعال در زمینه کودکان با بیان اینکه دولت نه تنها حمایت نمیکند بلکه مجوز هم به نهادهای غیردولتی نمیدهد گفت: «تعدادی سازمانهای غیردولتی فعالیت میکردند. اما با نگاه تبعیضآمیز به سازمانهای مردمنهاد و غیر دولتی، این نهادها را هم از خدمت رسانی به کودکان محروم کردند. در واقع کودکان را هم از سازمانهای غیردولتی که میتوانستند توسط آنها، تحت آموزش و یا حل مشکلات پزشکی و درمانی، قرار بگیرند، محروم کردند».
او در ادامه از وضعیت خانه ناصرخسرو میگوید: «ما در ناصرخسرو به همین مشکل دچار شدهایم. مجبور شدیم در مکانی که سال گذشته ۱۰۵ کودک درس میخواندند، تنها ۳۵ کودک را قبول کنیم. ما با تلاشهای بسیار این خانه را نگه داشتهایم. ولی واقعیت این است که نه تنها امنیت نداریم بلکه مورد تهدید هم واقع شدهایم و به سختی این خانه را اداره میکنیم. امسال تمام تلاشمان این شد که ثبت نام جدیدی نداشته باشیم چون در این وضعیت ادامه دادن برای ما سخت شده است».
طاهره پژوهش ادامه داد: «همه جوانب بجای اینکه حمایتگر باشند در جهت کار نکردن و در خانه ماندن فعالان حقوق کودک هستند در صورتی که این موضوع، فقط باعث بدتر شدن شرایط بچهها میشود. در واقعیت مسوولین شهری ما از قدرت آگاهی کارشناسی در زمینه کودکان برخوردار نیستند. نمیتوانند برنامهریزی دقیقی را در رابطه با کودکان داشته باشند و به نتیجه برسانند. این مشکل در همه ابعاد دیگر هم وجود دارد؛ اما در زمینه کودکان بشدت جدیتر است».
این فعال در زمینه کودکان در ارتباط با اینکه جمعآوری کودکان هیچ نتیجهای را به همراه نداشت، گفت: «حداقل ۳۵ بار در دورهای این کودکان را جمعآوری میکردند. در مراکزی که زیر نظر بهزیستی بوده از آنها نگهداری میشده است. اما مجبور به آزادی بچهها بعد از یک هفته بودند. نمیتوانستند از آنها نگهداری کنند. عملا تنها بودجهای هم که آمد فقط صرف جمعآوری کودکان شد. در واقعیت حتی این کار هم در زندگی کودکان هیچ تاثیری نداشت».
او ادامه داد: «طبق تحقیقات انجام شده اکثر این بچهها، دارای سرپرست هستند. حتی اگر سرپرست مناسبی هم داشته باشند؛ برای مثال، وقتی حقوق وزارت کار دریافت میکنید و با وجود ۴ نفر تعداد اعضای خانواده، باید اجاره خانه، خرید خانه و خرج تحصیل داده شود. خانواده چگونه میتواند این موضوع را کنترل کند؟ وقتی شما دو قلم جنس خریداری میکنید پانصد هزار تومان میشود. در شرایطی که اجاره حداقل خانه بالای سه میلیون تومان است، خانواده مجبور است کودک خود را دنبال کار بفرستد. ما خانوادهایی را سراغ داریم که دو الی سه بچه کار میکنند تا بتوانند خرج خانه را تامین کنند».
«طاهره پژوهش» با بیان اینکه دولت طرحی با عنوان کاهش تعداد کودکان کار مطرح کرد، میگوید: «در برنامه توسعه ششم در ارتباط با کاهش تعداد کودکان کار در ماده ۸۰ ، طرحی مطرح شد که این طرح منجر به کاهش ۲۵ درصدی از کودکان کار میشد. اما توسعه برنامه این طرح دقت میخواهد که برای مثال بگویند؛ تعداد کودکان کار یک میلیون است و اگر ما ۲۵درصد از آنها را کم کنیم ۷۵۰ نفر میشوند. اما متاسفانه نه تنها این طرح اجرا نشد بلکه دربرنامه هفتم توسعه این ماده ۸۰ را هم حذف کردند».
مدیر عامل پیشین انجمن حمایت از کودکان با بیان به اجرایی نشدن هیچ طرح و تعهدی میگوید: «تکلیف این موضوع هنوز در مجلس مشخص نیست. یکبار گفته شد به قانون توسعه ۶ام برمیگردیم، قانونی که نوشته شده است قابلیت اجرایی ندارد. از سوی دیگر در سال ۱۳۹۹ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بالخره به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. در این طرح، مطرح شده بود کسانی که کودکان را استثمار اقتصادی میکنند؛ جرم انگاری کردهاند. به این معنی، افرادی که بچهها را مجبور به کار میکنند تحت پیگرد قضایی قرار میگیرند. بعد از این طرح، گفته شد پس دیگر لازم نیست در برنامه توسعه هفتم دوباره مساله کودکان را مطرح کنیم. پرسش ما این است؛ قوه قضایی اعلام کنند که چند نفر را در ارتباط با استثمار کودکان دستگیر کردهاند؟ طبق اطلاعات ما حتی یک نفر هم وجود ندارد!».
او ادامه داد: «برای اینکه مساله کودکان کار کاهش پیدا کند و یا به سمت حذف کار کودک بروند، لازم است که در برنامه توسعه، مساله کاهش و حذف کار کودک دیده شود. برای آن بودجه در نظر گرفته و منبع بودجهای آن، شفاف و مشخص باشد. برای مثال یک بودجهای به شهردار داده و در واقع او، این بودجه را برای کودکان کار برنامه ریزی میکند. انتظار جامعه مدنی در این است که به طور مشخص اعلام کنند که تعداد کودکان کار چقدر است؟ در چه حوزهای کار می کنند؟ دولت چه تلاشی در مقابل مقاولهنامه ۱۸۲ که همه موارد آن مطرح و آیین نامهاش نوشته شده است، میکند؟ برای اجرای آن به چقدر بودجه احتیاج دارد و این بودجه از چه منابعی تامین میشود؟».
طاهره پژوهش در توضیح آییننامه نوشته شده گفت: «دولت موظف است تعداد کودکان کار را به «ILO» که سازمان بینالمللی کار است اعلام کند و کسانی که مانع رفتن بچهها به مدرسه و مجبور کردن آنها به کار کردن میشوند باید تحت پیگرد قرار بگیرند. پیشنهاد حرفه آموزی را داده و گفته است؛ خانوادههایی که بچههایشان را سرکار میفرستند شناسایی خواهیم کرد و به یکی از اعضای خانواده که بالای ۱۸سال سن دارد یک حرفهای را آموزش میدهیم که او بتواند هزینه خانواده را تامین کند. اما که این مورد هم اجرا نشد!».
او در ادامه بیان کرد: «قصد اصلی این است که این اشخاص بتوانند زندگی خودشان را اداره کنند. به این معنی نیست که برای مثال هرروز به خانه این بچهها برویم و بسته مواد غذایی بدهیم. واقع این است که شما راههایی را برای کشف استعدادها و حمایت از این افراد برای این که زندگی خودشان را اداره کنند پیدا کنید. به آنها آموزش دهید و تلاش کنید که بتوانند زندگی خودشان را اداره کنند».
طاهره پژوهش در پایان میگوید: «وقتی ساختار اقتصادی به سمتی میرود که کارخانهها تعطیل میشوند؛ نمیتوانیم انتظار کم شدن حضور کار کودک را داشته باشیم. تا ساختار اقتصادی به نفع کودکان تغییر نکند، برنامههای کارشناسی شده در برنامههای توسعه نیایند و تا منابع بودجهای مشخص برای کودکان تعریف نشود؛ هیچ نغییری در شرایط کودکان کار اتفاق نمیافتد».
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟